جدول جو
جدول جو

معنی بی روایی - جستجوی لغت در جدول جو

بی روایی
(رَ)
ناروایی. عدم رواج. کساد. بیرونقی بازار. کاسدی:
کاسدی و بی روایی از لب و دندانت
بر صدف و درّ و بر شکر زده داری.
سوزنی.
رجوع به روا شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بی مروتی، (غیاث)، پرروئی، بی شرمی، بی حیائی، بی چشم و رویی:
بی رویی ار بروی کسی آری
بی شک برویت آید بی رویی،
ناصرخسرو،
، عهدشکنی، پیمان شکنی:
شکرلب گفت از این زنهارخواری
پشیمان شو مکن بی زینهاری،
نظامی،
بدین بارگه زان گرفتم پناه
که بی زینهاری ندیدم ز شاه،
نظامی
لغت نامه دهخدا
(نَ)
حالت و چگونگی بی نوا. بی سرانجامی. (ناظم الاطباء). بی سامانی. (آنندراج) ، بی غذایی. کمی آزوقه. بی قوتی. تنگدستی: سوری رفت تا مثال دهد علوفات بتمامی ساختن چنانکه هیچ بی نوایی نباشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 45). گفت... آن یکی بسیارخوار بوده ست طاقت بی نوایی نداشت بسختی هلاک شد. (گلستان) ، گدائی. (ناظم الاطباء). فقر. افلاس. (ناظم الاطباء). ناداری. محرومیت:
هر آنکس که باشد ترا زیردست
مفرمای در بی نوایی نشست.
فردوسی.
چو کودک ز خردی بمردی رسید
در آن خانه جز بی نوایی ندید.
فردوسی.
بی نوایی نتیجۀ شرمگنی است. (قابوسنامه).
ز بی نوایی مشتاق آتش مرگم
چو آن کسی که به آب حیات شد مشتاق.
خاقانی.
پس مصلحت در آنست که... سفر کنم که بیش از این طاقت بی نوایی نمیآرم. (گلستان).
من از بی نوایی نیم روی زرد
غم بینوایان رخم زرد کرد.
سعدی.
- بی نوایی کشیدن، محرومیت و فقر تحمل کردن: پیداست که من و این آزاد مردان بی نوایی تا چند توانیم کشید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 327).
، بیچارگی. (ناظم الاطباء). درماندگی. عجز:
او نیز بوجه بی نوایی
میداد بدان سخن گوایی.
نظامی.
چو روز بی نوایی بر سر آید
مرادت خود بزور از در درآید.
نظامی.
میداد ز راه بی نوایی
کالای گشاده را روایی.
نظامی.
، نداشتن آواز و گفتار. (ناظم الاطباء). بی آوازی. (آنندراج). نوا نداشتن:
گر پارسا زنی شنود شعر پارسیش
وآن دست بیندش که بدان سان نوازنست
آن زن ز بی نوایی چندان نوا زند
تا هر کسیش گوید کاین بی نوا زنست.
یوسف عروضی.
، سکوت و خاموشی:
مائیم و نوای بی نوایی
بسم اﷲ اگر حریف مایی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
عمل و حالت بی ریا، صداقت، راستی، اخلاص، خلوص نیت، (ناظم الاطباء)، رجوع به بی ریا و ریا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
بیباکی تهور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی رویی
تصویر بی رویی
پرروئی، بیشرمی، بی حیائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی صفایی
تصویر بی صفایی
بی طراوتی، بی اخلاصی، بی مودتی، نا یکرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی ریایی
تصویر بی ریایی
راستبازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی روائی
تصویر بی روائی
کساد، بی رونقی بازار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی خدایی
تصویر بی خدایی
کفر
فرهنگ واژه فارسی سره
اسم احتیاج، پریشان حالی، تنگ دستی، تهی دستی، فقر، مستمندی، ناداری، نیازمندی
متضاد: توانگری، غنا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بی آلایشی، بی سالوسی، خلوص، صداقت، یک رنگی
متضاد: ریاکاری، دورویی، نفاق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بی باکی، تهور، جسارت، شجاعت، گستاخی، نترسی
متضاد: ملاحظه کاری، محافظه کاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
الإهمال
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
Pertness, Unflinching
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
impertinence, inébranlable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
зухвалість , непохитний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
ujasiri, isiyoyumba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
дерзость , непоколебимый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
بے پروائی , بے پرواہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
নির্লজ্জতা , অবিচল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
arsızlık, sarsılmaz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
zuchwałość, niezachwiany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
건방짐 , 흔들리지 않는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
生意気さ , 揺るがない
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
חוּצפָּה , בלתי רועד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
Frechheit, unerschütterlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
keberanian, tidak goyah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
ความทะลึ่ง , ไม่สั่นคลอน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
brutaliteit, onverzettelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
descaro, inquebrantable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
impertinenza, incrollabile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
insolência, inabalável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
俏皮 , 毫不畏惧的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی پروایی
تصویر بی پروایی
ढिठाई , अडिग
دیکشنری فارسی به هندی